فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Riff

rɪf rɪf

معنی‌ها

noun verb - intransitive

(موسیقی جاز) رنگ زمینه (که پشت سر هم تکرار می‌شود و زمینه‌ی آهنگ تکنواز یا خواننده را تشکیل می‌دهد)

noun verb - intransitive

(عامیانه - به‌ویژه در سخنرانی یا رمان یا فیلم - قطعه‌ی کوتاه که موضوع اصلی را به‌صورتی نوین تکرار می‌کند ) بازگفت زمینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun verb - intransitive

رنگ زمینه را اجرا کردن

noun plural

(عضو قبیلهی بربر که در کوه‌های ریف در مراکش زندگی می‌کنند) ریف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riff

  1. verb look through a book or other written material
    Synonyms:
    thumb leaf flip flick riffle
  1. noun A Berber living in northern Morocco
    Synonyms:
    Riffian

ارجاع به لغت riff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/riff

لغات نزدیک riff

پیشنهاد بهبود معانی