۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Signature

    ˈsɪɡnətʃər ˈsɪɡnətʃə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      signatures

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B1
    امضا، اثر، نشان، علامت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a notarized signature
    - امضای تصدیق‌شده
    - the unmistakable signature of storm
    - نشان محرز توفان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد signature

    1. noun a distinguishing style
      Synonyms:
      name sign mark identification designation stamp trademark signature-tune touch indication hand impression ink written name autograph subscription john-hancock one's John Hancock seal sigil sign-manual
    1. noun the sharps or flats that follow the clef and indicate the key
      Synonyms:
      key-signature

    لغات هم‌خانواده signature

    ارجاع به لغت signature

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «signature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/signature

    لغات نزدیک signature

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه