امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Subscription

səbˈskrɪpʃn səbˈskrɪpʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    subscriptions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
کمک، کمک مالی، اعانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
(مجله، روزنامه، وب‌سایت و غیره) حق اشتراک، آبونمان، (در باشگاه ورزشی) حق عضویت
noun
امضا، زیرنویس
noun
پذیره‌نویسی
- The subscription amounted to 5000 dollars.
- جمع وجوه تقبل شده بالغ بود بر 5000 دلار.
- to renew one's subscription
- آبونمان خود را تجدید کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subscription

  1. noun Something given to a charity or cause
    Synonyms:
    consent alms approval benefaction beneficence agreement charity support contribution donation acceptance gift annual payment handout offering

ارجاع به لغت subscription

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subscription» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subscription

لغات نزدیک subscription

پیشنهاد بهبود معانی