Precursory

American: ˌpriːˈkɜːrsəri British: ˌpriːˈkɜːsəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به پیشرو بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precursory

  1. adjective Warning of future misfortune
    Synonyms: previous, prior, premonitory, preliminary

ارجاع به لغت precursory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precursory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precursory

لغات نزدیک precursory

پیشنهاد بهبود معانی