این لغت در معنای دوم معمولاً بهصورت predacious نوشته میشود.
شکارچی، شکارگر، طعمهخوار
The shark is known for its predaceous nature.
کوسه به غریزهی شکارچی خود معروف است.
The jungle is full of predaceous animals, making survival difficult for smaller creatures.
جنگل پر از حیوانات شکارگر است که بقا را برای موجودات کوچکتر دشوار میکند.
طمعکار، غارتگر، لاشخور (شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The predacious burglar broke into the store and looted all the electronic gadgets.
سارق غارتگر وارد فروشگاه شد و تمام ابزارهای الکترونیکی را به سرقت برد.
You're a predacious.
تو یه لاشخوری.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «predaceous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predaceous