آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

    Vestige

    ˈvestɪdʒ ˈvestɪdʒ

    شکل جمع:

    vestiges

    معنی vestige | جمله با vestige

    noun countable formal

    نشان، اثر، ردپا، ذره، خرده، بقایا، باقی‌مانده

    The last vestige of their influence can still be seen in the town’s architecture.

    آخرین نشانه‌های تأثیر آن‌ها هنوز در معماری شهر قابل مشاهده است.

    Not a vestige of doubt remained in his mind after seeing the evidence.

    بعداز دیدن شواهد، ذره‌ای تردید در ذهنش باقی نماند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There was no vestige of hope in her face.

    در چهره‌ی او اثری از امید وجود نداشت.

    A faint accent was the only vestige of her foreign upbringing.

    لهجه‌ای ضعیف تنها اثر به‌جامانده از تربیت خارجی او بود.

    The scientist searched for any vestige of life on the barren planet.

    دانشمند به‌دنبال هرگونه ردپایی از حیات در این سیاره‌ی بایر بود.

    vestiges of past civilizations

    بقایای تمدن‌های گذشته

    the vestiges of that ancient palace

    باقی‌مانده‌های آن کاخ کهن

    noun countable

    زیست‌شناسی بقایا، بخش به‌جامانده (قسمتی از بدن که درطول تکامل از بین رفته و اثری از آن باقی‌ مانده)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The human tailbone is considered a vestige of a tail.

    دنبالچه‌ی انسان به‌عنوان بقایای دم در نظر گرفته می‌شود.

    Scientists study the vestige to understand evolutionary changes.

    دانشمندان برای درک تغییرات تکاملی، این بخش به‌جامانده را مطالعه می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vestige

    1. noun sign, indication
      Synonyms:
      indication evidence trace token hint track shadow print remains relic remnant residue remainder scrap memento glimmer suspicion
    1. noun a mark or remnant that indicates the former presence of something
      Synonyms:
      trace relic remains scrap tincture remnant evidence footprint footstep hint indication mark path shred sign tinge track shadow

    سوال‌های رایج vestige

    شکل جمع vestige چی میشه؟

    شکل جمع vestige در زبان انگلیسی vestiges است.

    ارجاع به لغت vestige

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vestige» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vestige

    لغات نزدیک vestige

    • - vestibular
    • - vestibule
    • - vestige
    • - vestigial
    • - vesting
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.