فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tincture

ˈtɪŋktʃər ˈtɪŋktʃə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تنتور، طعم جزئی، اثر جزئی، رنگ جزئی، ته‌رنگ، رنگ زدن، آلودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

all the tinctures of the rainbow

همه‌ی رنگ‌های رنگین‌کمان

There was a tincture of sincerity in her voice.

نشانه‌ی خفیفی از خلوص نیت در صدای او وجود داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

petals tinctured with deep red

گلبرگ‌های دارای ته رنگ قرمز سیر

a message tinctured with hope

پیامی که از آن بوی امید می‌آمد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tincture

  1. noun something that imparts color
    Synonyms:
    color dye shade tint pigment tone coloring stain tinge cast trace shadow taint vestige imbrue imbue colorant dyestuff extract elixir
  1. verb to impart color to
    Synonyms:
    color dye tint stain impregnate infuse instill

ارجاع به لغت tincture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tincture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tincture

لغات نزدیک tincture

پیشنهاد بهبود معانی