با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Imbrue

ɪmˈbrʊ ɪmˈbruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
آغشتن، آلوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن، اشباع کردن، جذب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imbrue

  1. verb To cover with blood
    Synonyms: bloodstain, bloody, drench, ensanguine

ارجاع به لغت imbrue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imbrue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imbrue

لغات نزدیک imbrue

پیشنهاد بهبود معانی