گذشتهی ساده:
visualizedشکل سوم:
visualizedسومشخص مفرد:
visualizesوجه وصفی حال:
visualizingدر پیش چشم نمودار کردن، متصور ساختن
تجسم کردن، تصور کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is hard for me to visualize the consequences of an atomic war.
برای من دشوار است که نتایج یک جنگ اتمی را در نظر مجسم کنم.
They had not visualized such an attack.
آنها چنین حملهای را پیشبینی نکرده بودند.
The worm visualized through a bronchoscope.
کرمی که توسط نایژهبین نمایان شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «visualize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visualize