فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Visualize

ˈvɪʒuəlaɪz ˈvɪʒuəlaɪz

گذشته‌ی ساده:

visualized

شکل سوم:

visualized

سوم‌شخص مفرد:

visualizes

وجه وصفی حال:

visualizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

در پیش چشم نمودار کردن، متصور ساختن

adverb

تجسم کردن، تصور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

It is hard for me to visualize the consequences of an atomic war.

برای من دشوار است که نتایج یک جنگ اتمی را در نظر مجسم کنم.

They had not visualized such an attack.

آن‌ها چنین حمله‌ای را پیش‌بینی نکرده بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The worm visualized through a bronchoscope.

کرمی که توسط نایژه‌بین نمایان شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد visualize

  1. verb make a picture of in the mind
    Synonyms:
    imagine picture see think envision conceive of fancy image envisage dream up call to mind bring to mind reflect create anticipate apprehend object view divine conjure up foresee feature get the picture call up see in the mind’s eye

ارجاع به لغت visualize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «visualize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visualize

لغات نزدیک visualize

پیشنهاد بهبود معانی