فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Omniscient

ɑːmˈnɪʃnt ɒmˈnɪsiənt / / -ˈnɪʃnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more omniscient
  • صفت عالی:

    most omniscient

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective formal
    عالم، واقف، دانای کل، علیم، واقف به همه‌چیز، همه‌چیز‌دان، عالم مطلق، آگاه
    • - God is omniscient.
    • - خداوند عالم مطلق است.
    • - The professor's vast knowledge on the subject made her seem omniscient.
    • - دانش گسترده‌ی استاد درمورد آن مبحث باعث شد عالم به نظر برسد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد omniscient

  1. adjective all-knowing
    Synonyms: all-seeing, almighty, infinite, knowledgeable, pansophical, preeminent, wise
    Antonyms: stupid, unknowing

Collocations

ارجاع به لغت omniscient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omniscient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omniscient

لغات نزدیک omniscient

پیشنهاد بهبود معانی