امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Almighty

ɑːlˈmaɪt̬i ɔːlˈmaɪti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more almighty
  • صفت عالی:

    most almighty

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
قادر مطلق، توانا بر همه چیز، قدیر، خدا(با the )

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Two almighty armies clashed at Chaldoran.
- در چالدران دو قشون نیرومند با هم مصاف دادند.
- an almighty nuisance
- دردسر زیاد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد almighty

  1. adjective having complete power, control
    Synonyms:
    absolute all-powerful invincible mighty omnipotent puissant supreme unlimited
    Antonyms:
    insignificant powerless weak
  1. adjective godlike
    Synonyms:
    all-knowing all-seeing boundless celestial deathless deific divine enduring eternal everlasting godly heavenly illimitable immortal infinite omnipotent omnipresent omniscient pervading
    Antonyms:
    lay lowly
  1. adjective severe
    Synonyms:
    awful desperate enormous excessive extreme great intense loud terrible
    Antonyms:
    weak

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت almighty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «almighty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/almighty

لغات نزدیک almighty

پیشنهاد بهبود معانی