Underling

ˈʌndərlɪŋ ˈʌndəlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    underlings

معنی

  • noun
    آدم زیردست، آدم پست و حقیر، دون‌پایه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد underling

  1. noun subordinate
    Synonyms: aide, assistant, attendant, deputy, flunky, gofer, helper, inferior, lackey, minion, peon, scrub, second, second fiddle, second stringer, serf, servant, slave

ارجاع به لغت underling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underling

لغات نزدیک underling

پیشنهاد بهبود معانی