انگلیسی آمریکایی دوزاری، بیاهمیت، بیارزش، حقیر، بنجل، خردهپا
The two-bit magician's tricks were easily exposed by the audience.
تماشاگران ترفندهای شعبدهباز دوزاری را بهراحتی برملا کردند.
I'm tired of dealing with these two-bit criminals who think they can get away with their petty crimes.
از مواجهه با این مجرمان خردهپا که فکر میکنند میتوانند از جنایات کوچک خود قِسِر دربروند، خسته شدهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «two-bit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/two-bit