فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shod

ʃɑːd ʃɒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    shoes
  • وجه وصفی حال:

    shoeing

معنی

  • adverb
    کفش پوشیده، گل‌آلود، نعل کفش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shod

  1. adjective Used of certain religious orders who wear shoes
    Synonyms: calced
  2. adjective Wearing footgear
    Synonyms: shodden, shoed
    Antonyms: unshod, discalced

ارجاع به لغت shod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shod

لغات نزدیک shod

پیشنهاد بهبود معانی