فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shod

ʃɑːd ʃɒd

سوم‌شخص مفرد:

shoes

وجه وصفی حال:

shoeing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پوشیده‌شده، نعل‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The hiker's shod feet were protected from sharp rocks and thorns.

پاهای پوشیده‌شده‌ی کوه‌نورد از صخره‌ها و خارهای تیز محافظت می‌شد.

He pushed open the door with his shod foot.

با پای پوشیده‌شده‌اش در را فشار داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shod

  1. adjective used of certain religious orders who wear shoes
    Synonyms:
    calced
  1. adjective wearing footgear
    Synonyms:
    shodden
    Antonyms:
    unshod discalced

ارجاع به لغت shod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shod

لغات نزدیک shod

پیشنهاد بهبود معانی