معنی deferential به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌdefəˈrent͡ʃl̩ ˌdefəˈrenʃl̩

معنی و نمونه‌جمله

adjective

باحرمت، محترمانه، از روی احترام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- When it came to older people he assumed a deferential attitude.

- روش او با اشخاص مسن‌تر احترام‌آمیز بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deferential

adjective respectful, considerate

Synonyms: civil, complaisant, courteous, disarming, duteous, dutiful, ingratiating, ingratiatory, insinuating, insinuative, obedient, obeisant, obsequious, polite, regardful, reverential, saccharine, silken, silky, submissive

Antonyms: arrogant, disobedient, disrespectful, immodest, impolite, inconsiderate, noncompliant

ارجاع به لغت deferential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «deferential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deferential

لغات نزدیک deferential

- deference
- deferent
- deferential
- deferment
- deferred

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel