با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Regardful

    rɪˈɡɑːrdfəl rɪˈɡɑːdfəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    (به‌طور معمول با: of) باملاحظه، متوجه، حساس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - regardful of others' feelings
    - رعایت‌کننده‌ی احساسات دیگران
    adjective
    مودب، متواضع
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد regardful

    1. adjective attentive, observant
      Synonyms: advertent, arrect, aware, careful, considerate, deferential, duteous, dutiful, heedful, intentive, mindful, observative, observing, respectful, thoughtful, watchful
      Antonyms: disregarding, ignorant, inattentive, unobservant

    ارجاع به لغت regardful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «regardful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regardful

    لغات نزدیک regardful

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند