فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Untroubled

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌دغدغه، بدون تشویش، آسوده‌خاطر، فارغ‌بال، بدون نگرانی، بدون مشکل
    • - an easy, untroubled life
    • - زندگی راحت و بی‌دغدغه
    • - Once the exams were over, she enjoyed untroubled sleep once more.
    • - پس از پایان امتحانات، بار دیگر توانست از خواب بی‌تشویش خود لذت ببرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد untroubled

  1. adjective calm, peaceful
    Synonyms: composed, cool, halcyon, hushed, placid, quiet, serene, steady, still, tranquil, unagitated, unconcerned, undisturbed, unflappable, unflustered, unperturbed, unruffled, unstirred, unworried
    Antonyms: anxious, disturbed, troubled, unnerved

ارجاع به لغت untroubled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untroubled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untroubled

لغات نزدیک untroubled

پیشنهاد بهبود معانی