بیدغدغه، بدون تشویش، آسودهخاطر، فارغبال، بدون نگرانی، بدون مشکل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an easy, untroubled life
زندگی راحت و بیدغدغه
Once the exams were over, she enjoyed untroubled sleep once more.
پس از پایان امتحانات، بار دیگر توانست از خواب بیتشویش خود لذت ببرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «untroubled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/untroubled