فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Placid

ˈplæsɪd ˈplæsɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آرام، راحت، متین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a placid disposition

خلق و خوی آرام

the placid surface of the lake

سطح آرام دریاچه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد placid

  1. adjective calm, mild
    Synonyms:
    cool peaceful quiet gentle easygoing even tranquil serene still composed collected mild restful even-tempered poised detached self-possessed equable imperturbable hushed irenic halcyon cool as a cucumber
    Antonyms:
    agitated excited

ارجاع به لغت placid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «placid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/placid

لغات نزدیک placid

پیشنهاد بهبود معانی