Placidity

pləˈsɪdɪti pləˈsɪdɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آرامش، متانت، صفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد placidity

  1. noun Lack of emotional agitation
    Synonyms: calm, serenity, tranquillity, calmness, peace, peacefulness, repose, placidness, quietude, quiet, tranquility
  2. noun An absence of motion or disturbance
    Synonyms: calm, calmness, hush, lull, peace, peacefulness, placidness, quiet, quietness, serenity, stillness, tranquillity, untroubledness
  3. noun A feeling of calmness; a quiet and undisturbed feeling
    Synonyms: placidness

ارجاع به لغت placidity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «placidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/placidity

لغات نزدیک placidity

پیشنهاد بهبود معانی