صفت تفضیلی:
more voluminousصفت عالی:
most voluminousحجیم، بزرگ، جسیم، متراکم، انبوه، مفصل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A voluminous Negress held him by the hand.
زن سیاهپوست تنومندی دستش را گرفت.
Her virtues are voluminous.
محسنات او زیاد است.
His voluminous writings include ten novels.
نوشتههای متعددش شامل ده رمان است.
a voluminous history of England
تاریخ چند جلدی انگلستان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «voluminous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voluminous