گوناگون، متفرقه، مخلفات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Iowa's sundry revenues
درآمدهای متفرقهی ایالت ایوا
trousers and sundry other items of clothing
شلوار و دیگر اقلام متعدد پوشاک
on sundry occasions
در مواقع متعدد
sundry people of influence
چندین آدم بانفوذ
He invited all and sundry to his birthday.
برای روز تولدش همه را از بزرگ و کوچک دعوت کرد.
همهکس، همه، همهی افراد، همگان، مرد و زن و پیر و جوان و بزرگ و کوچک
همهکس، همه، همهی افراد، همگان، مرد و زن و پیر و جوان و بزرگ و کوچک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sundry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sundry