همهکس، همه، همهی افراد، همگان، مرد و زن و پیر و جوان و بزرگ و کوچک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The news spread quickly, reaching all and sundry in the small town.
این خبر به سرعت پخش شد و در شهر، به گوش همگان رسید.
The politician made promises to all and sundry, hoping to win their votes.
این سیاستمدار به همهی افراد وعدههایی داد تا بتواند رای آنها را به دست آورد.
The charity event was open to all and sundry, inviting everyone to participate.
این مراسم خیریه مختص به تمامی افراد بود و از همه دعوت شده بود تا در آن مشارکت کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «all and sundry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/all-and-sundry