امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Multifarious

    ˌmʌltɪˈferiəs ˌmʌltəˈfeəriəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    گوناگون، متعدد، بسیار، دارای انواع مختلف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد multifarious

    1. adjective diverse
      Synonyms:
      various varied assorted multiple many numerous diversified miscellaneous manifold multitudinous myriad
      Antonyms:
      homogenous
    1. adjective diversified,
      Synonyms:
      diverse varied different various assorted mixed numerous many several miscellaneous heterogeneous motley sundry collective legion multitudinous populous manifold multiform variegated voluminous multiplex multitudinal conglomerate indiscriminate diversiform
      Antonyms:
      single unvaried singular

    ارجاع به لغت multifarious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «multifarious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multifarious

    لغات نزدیک multifarious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی