با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Multiform

ˈmʌltɪfɔːrm ˈmʌltɪfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
چندشکلی، بسیار شکل، بسیار شکلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد multiform

  1. adjective Consisting of a number of different kinds
    Synonyms: various, assorted, divers, diverse, diversified, heterogeneous, miscellaneous, many-shaped, mixed, motley, multifarious, sundry, varied, variegated, manifold, polymorphic, polymorphous
    Antonyms: uniform
  2. Synonyms: multiplex

ارجاع به لغت multiform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «multiform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multiform

لغات نزدیک multiform

پیشنهاد بهبود معانی