صفت تفضیلی:
more miscellaneousصفت عالی:
most miscellaneousمتفرقه، جورواجور، گوناگون، متنوع
a box of miscellaneous candies
یک جعبه آبنبات جورواجور
She gave me some money to cover any miscellaneous expenses.
او به من مقداری پول داد تا همهی هزینههای جانبی را تأمین کند.
(دارای استعدادها و تجربیات جورواجور و غیره) چندکاره، چند جانبه، چندسویه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he had a miscellaneous talent.
استعداد او جنبههای متنوعی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «miscellaneous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/miscellaneous