صفت تفضیلی:
more disparateصفت عالی:
most disparateناجور، مختلف، نابرابر، نامساوی، غیرمتجانس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The three sisters had three disparate personalities.
سه خواهر سه شخصیت کاملاً متفاوت داشتند.
such disparate amusements as fishing and painting
تفریحات کاملاً متفاوتی مانند ماهیگیری و نقاشی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disparate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disparate