با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Discordant

dɪˈskɔːrdnt dɪsˈkɔːdnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more discordant
  • صفت عالی:

    most discordant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناسازگار، ناموزون، مغایر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a discordant family
- خانواده‌ی ناسازگار
- a husband and wife who have discordant political and religious views
- زن و شوهری که عقاید مذهبی و سیاسی آنان هم‌خوانی ندارد
- the discordant noise of the traffic during rush hours
- صدای گوش‌خراش وسایط نقلیه در اوقات شلوغی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discordant

  1. adjective not in harmony; conflicting
    Synonyms: antagonistic, antipathetic, at odds, cacophonous, clashing, contradictory, contrarient, contrary, different, disagreeing, discrepant, dissonant, divergent, grating, harsh, incompatible, incongruous, inconsistent, inconsonant, inharmonious, jangling, jarring, on a sour note, opposite, quarreling, strident, uncongenial, unharmonious, unmelodious, unmixable
    Antonyms: agreeable, agreeing, concordant, cooperating, harmonious

ارجاع به لغت discordant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «discordant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discordant

لغات نزدیک discordant

پیشنهاد بهبود معانی