گذشتهی ساده:
contrastedشکل سوم:
contrastedسومشخص مفرد:
contrasts(بهطرز چشمگیری متفاوت باشد) بسیار متفاوت، متضاد، مختلف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the contrasting attitudes
ذهنیتهای متضاد
Sometimes sharply contrasting hypotheses can seem equally plausible.
گاهیوقتها فرضیههای متضاد میتوانند به یک اندازه معقول به نظر برسند.
a contrasting view
دیدگاهی متضاد
contrasting experiments
آزمایشهای بسیار متفاوت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contrasting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contrasting