فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Contrasting

kənˈtræstɪŋ kənˈtrɑːstɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    contrasted
  • شکل سوم:

    contrasted
  • سوم شخص مفرد:

    contrasts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (به‌طرز چشمگیری متفاوت باشد) بسیار متفاوت، متضاد، مختلف
    • - the contrasting attitudes
    • - ذهنیت‌های متضاد
    • - Sometimes sharply contrasting hypotheses can seem equally plausible.
    • - گاهی‌وقت‌ها فرضیه‌های متضاد می‌توانند به یک اندازه معقول به نظر برسند.
    • - a contrasting view
    • - دیدگاهی متضاد
    • - contrasting experiments
    • - آزمایش‌های بسیار متفاوت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد contrasting

  1. adjective divergent
    Synonyms: contradictory, dissimilar, conflicting, different

لغات هم‌خانواده contrasting

ارجاع به لغت contrasting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contrasting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contrasting

لغات نزدیک contrasting

پیشنهاد بهبود معانی