کلمهی contrastive در زبان فارسی به مقایسهای، مقابلهای یا تضادی ترجمه میشود.
صفت contrastive معمولاً برای توصیف چیزی به کار میرود که با هدف مقایسه یا نشان دادن تفاوتها و تضادها بین دو یا چند مورد مورد استفاده قرار میگیرد. این ویژگی باعث میشود که شباهتها و تفاوتها برجسته شوند و تحلیل دقیقتری از ویژگیها، عملکردها یا رفتارها ارائه شود. واژهی contrastive اغلب در زبانشناسی، آموزش، هنر و تحلیل دادهها کاربرد دارد، جایی که مقایسهی سیستماتیک و شناخت تفاوتها اهمیت دارد.
یکی از کاربردهای مهم contrastive در آموزش زبان است. در روشهای contrastive linguistics یا زبانشناسی مقایسهای، تفاوتها و شباهتهای ساختاری و معنایی بین دو زبان مورد بررسی قرار میگیرد تا یادگیری زبان دوم سادهتر شود. این تحلیل به یادگیرندگان کمک میکند اشتباهات رایج ناشی از تأثیر زبان مادری خود را شناسایی کنند و مهارتهای زبانی خود را بهبود بخشند.
contrastive همچنین در هنر و ادبیات به کار میرود تا تضاد میان عناصر مختلف برجسته شود. برای مثال، میتوان از تکنیکهای contrastive در نقاشی، عکاسی یا شعر برای ایجاد تاثیر بصری یا احساسی قوی استفاده کرد. تضاد میان رنگها، صداها، کلمات یا مفاهیم، توجه مخاطب را جلب کرده و پیام یا حس اثر هنری را تقویت میکند.
در علوم اجتماعی و تحقیق نیز تحلیل contrastive اهمیت دارد. وقتی پژوهشگران به بررسی تفاوتها میان جوامع، فرهنگها، سیستمها یا سیاستها میپردازند، استفاده از دیدگاه contrastive باعث میشود تفاوتها و شباهتها با دقت بیشتری شناسایی شده و نتیجهگیریها معتبرتر باشند. این روش امکان مقایسهی سیستماتیک و استنتاج اصول کلی را فراهم میکند.
contrastive به ما یادآوری میکند که مشاهده و تحلیل تفاوتها، شباهتها و تضادها ابزار قدرتمندی برای درک بهتر پدیدهها، توسعه دانش و ارتقای مهارتهای تحلیلی است. این واژه نشاندهندهی اهمیت توجه به جزئیات، مقایسهی دقیق و استفاده از تضاد به عنوان وسیلهای برای درک عمیقتر و اثرگذاری بیشتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contrastive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contrastive