سومشخص مفرد:
diversifiesوجه وصفی حال:
diversifyingاقتصاد کسبوکار متنوع (سرمایهگذاری وجوه در جهات مختلف بهمنظور کاهش خطر ضرر و زیان سرمایه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The company's diversified portfolio reduced financial risk.
مجموعهی نمونهکارهای متنوع شرکت ریسک مالی را کاهش داد.
Investors prefer diversified funds for better long-term stability.
سرمایهگذاران صندوقهای متنوع را برای ثبات بلندمدت بهتر ترجیح میدهند.
متنوع، متمایز، متفاوت، گوناگون، چندگونه، جورواجور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
diversified scenery
چشمانداز متمایز
His interests were diversified, ranging from art to technology.
علایق او متنوع بود؛ از هنر تا فناوری.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diversified» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diversified