فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Off-color

ˌɑːfˈkʌlər ˌɑːfˈkʌlər ˌɒfˈkʌlə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: off-colored

شکل‌های نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: off-coloured و off-colour

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    زننده، زشت، بی‌ادبانه، مبتذل، مستهجن (شوخی و غیره)
    • - Her off-color remark about his appearance left him feeling embarrassed.
    • - اظهارات زننده‌اش در مورد ظاهر او باعث شد که او احساس خجالت کند.
    • - The teacher reprimanded the student for making an off-colored comment in class
    • - معلم دانش‌آموز را به خاطر اظهارنظر مبتذلش در کلاس سرزنش کرد.
  • adjective informal
    مریض، ناخوش‌احوال (کمی)
    • - She woke up feeling off-color.
    • - وقتی بیدار شد احساس کرد مریض است.
    • - She felt off-color after eating the spoiled sushi.
    • - او بعد از خوردن سوشی فاسد احساس کرد ناخوش‌احوال است.
  • adjective
    دارای رنگ ناجور، که رنگ ناجوری دارد
    • - The off-colour clothing combination she wore to the party raised quite a few eyebrows.
    • - پوشیدن ترکیب لباس‌هایی که رنگ‌های ناجور داشتند، موجب تعجب برخی از مهمانان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد off-color

  1. adjective risqué
    Synonyms: blue, indelicate, purple, racy, salty, shady, suggestive, vulgar, wicked
    Antonyms: clean, nice

ارجاع به لغت off-color

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-color» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off-color

لغات نزدیک off-color

پیشنهاد بهبود معانی