Off-color

ˌɑːfˈkʌlər ˌɑːfˈkʌlər ˌɒfˈkʌlə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: off-colored

شکل‌های نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: off-coloured و off-colour

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زننده، زشت، بی‌ادبانه، مبتذل، مستهجن (شوخی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her off-color remark about his appearance left him feeling embarrassed.
- اظهارات زننده‌اش در مورد ظاهر او باعث شد که او احساس خجالت کند.
- The teacher reprimanded the student for making an off-colored comment in class
- معلم دانش‌آموز را به خاطر اظهارنظر مبتذلش در کلاس سرزنش کرد.
adjective informal
مریض، ناخوش‌احوال (کمی)
- She woke up feeling off-color.
- وقتی بیدار شد احساس کرد مریض است.
- She felt off-color after eating the spoiled sushi.
- او بعد از خوردن سوشی فاسد احساس کرد ناخوش‌احوال است.
adjective
دارای رنگ ناجور، که رنگ ناجوری دارد
- The off-colour clothing combination she wore to the party raised quite a few eyebrows.
- پوشیدن ترکیب لباس‌هایی که رنگ‌های ناجور داشتند، موجب تعجب برخی از مهمانان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد off-color

  1. adjective risqué
    Synonyms: blue, indelicate, purple, racy, salty, shady, suggestive, vulgar, wicked
    Antonyms: clean, nice

ارجاع به لغت off-color

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-color» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off-color

لغات نزدیک off-color

پیشنهاد بهبود معانی