فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Off-center

ˌɑːfˈsent̬ər ˌɒfˈsentə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: off-centre

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb
    خارج از مرکز، بیرون از مرکز
    • - The off-center shot missed the target.
    • - شلیک خارج از مرکز، به هدف نخورد.
    • - She always preferred to sit off-centre at the movie theater.
    • - او همیشه ترجیح می‌داد در سالن سینما خارج از مرکز بنشیند.
  • adjective
    عجیب‌وغریب، غیرمعمول، غیرعادی
    • - the artist's off-center paintings
    • - نقاشی‌های غیرعادی این هنرمند
    • - the off-centre design of the new building
    • - طراحی عجیب‌وغریب خانه‌ی جدید
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد off-center

  1. adjective wide
    Synonyms: adrift, askew, astray, far-off, inaccurate, off-course, off-target, off the mark, stray

ارجاع به لغت off-center

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-center» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off-center

لغات نزدیک off-center

پیشنهاد بهبود معانی