آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Racy

ˈreɪsi ˈreɪsi

معنی racy | جمله با racy

adjective

دارای طعم اصلی، دارای صفات اصلی و نژادی، تند، بامزه، با‌روح، با‌نشاط، مهیج، جلف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

racy fruit

میوه‌ی خوش‌طعم

This writer's racy humor arouses the reader's enthusiasm.

شوخ‌طبعی زیاد این نویسنده خواننده را به ذوق می‌آورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a racy novel

یک رمان داغ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد racy

ارجاع به لغت racy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «racy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/racy

لغات نزدیک racy

پیشنهاد بهبود معانی