امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rad

ræd ræd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    radder
  • صفت عالی:

    raddest

معنی‌ها

noun
(فیزیک- یکان سنجش میزان جذب تابشگری) راد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
abbreviation
رادیکال، ریشه
abbreviation
شعاع
abbreviation
سرچشمه، اصل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rad

  1. noun The unit of plane angle adopted under the Systeme International d'Unites; equal to the angle at the center of a circle subtended by an arc equal in length to the radius (approximately 57.295 degrees)
    Synonyms:
    radian

ارجاع به لغت rad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rad

لغات نزدیک rad

پیشنهاد بهبود معانی