فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Radar

ˈreɪdɑːr ˈreɪdɑː

شکل جمع:

radars

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد radar

  1. noun radio detecting and ranging
    Synonyms:
    tracking system scanning system direction finding sonar

ارجاع به لغت radar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «radar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/radar

لغات نزدیک radar

پیشنهاد بهبود معانی