زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Lady

ˈleɪdi ˈleɪdi

شکل جمع:

ladies

معنی lady | جمله با lady

noun countable B1

بانو، خانم، زوجه، رئیس خانه (زن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ladies and gentlemen...

خانم‌ها و آقایان...

That lady is my former teacher.

آن خانم معلم سابق من است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Lady, please sit down and let me speak!

خانم، لطفاً بنشینید و بگذارید حرفم را بزنم!

a rich lady

زن پولدار

My mother was truly a lady.

مادرم واقعاً خانم بود.

Lady Jane Grey

لیدی جین گری

a lady barber

پیراشگر زنانه

A lady friend of yours phoned.

یک خانمی که دوست شما است تلفن زد.

ladies' room

مستراح زنانه

a ladies' bathing suit

لباس شنای خانم‌ها (زنانه)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lady

  1. noun woman
    Synonyms:
    female adult girl mama matron missus dame gal babe doll broad old woman old lady little woman gentlewoman noblewoman queen princess duchess countess contessa empress sultana baroness queen bee mare squaw rib weaker sex petticoat old bag bag bitch butterfly
    Antonyms:
    man

سوال‌های رایج lady

شکل جمع lady چی میشه؟

شکل جمع lady در زبان انگلیسی ladies است.

ارجاع به لغت lady

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lady» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lady

لغات نزدیک lady

پیشنهاد بهبود معانی