شکل جمع:
ladiesبانو، خانم، زوجه، رئیس خانه (زن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ladies and gentlemen...
خانمها و آقایان...
That lady is my former teacher.
آن خانم معلم سابق من است.
Lady, please sit down and let me speak!
خانم، لطفاً بنشینید و بگذارید حرفم را بزنم!
a rich lady
زن پولدار
My mother was truly a lady.
مادرم واقعاً خانم بود.
Lady Jane Grey
لیدی جین گری
a lady barber
پیراشگر زنانه
A lady friend of yours phoned.
یک خانمی که دوست شما است تلفن زد.
ladies' room
مستراح زنانه
a ladies' bathing suit
لباس شنای خانمها (زنانه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lady» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lady