با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sultana

sʌlˈtɑːnə sʌlˈtɑːnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sultanas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی کشمش سلطانی
- I added a handful of sweet sultanas to my morning oatmeal.
- یک مشت کشمش سلطانی شیرین به بلغور جو دوسر صبحگاهی‌ام اضافه کردم.
- The sultana is a perfect for baking.
- کشمش سلطانی برای پخت‌وپز عالی است.
noun countable
میوه انگور سلطانی (نوعی انگور زرد کم‌رنگ بدون هسته که از آن کشمش و شراب تهیه می‌شود)
- Sultanas are commonly dried to make raisins.
- معمولاً انگورهای سلطانی را برای تهیه‌ی کشمش خشک می‌کنند.
- These small, sweet sultanas are perfect for making homemade wine.
- این انگورهای سلطانی کوچک و شیرین برای تهیه‌ی شراب خانگی عالی هستند.
noun
سلطانه (زنی از خانواده‌ی سلطان به‌ویژه همسر سلطان)
- Many aspiring princesses dreamt of becoming a sultana one day.
- بسیاری از سلطان‌دخت‌های مشتاق آرزو داشتند که روزی سلطانه (همسر سلطان) شوند.
- The sultana lived a luxury life.
- سلطانه زندگی مجللی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sultana

  1. noun Dried seedless grape
    Synonyms: seedless raisin

ارجاع به لغت sultana

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sultana» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sultana

لغات نزدیک sultana

پیشنهاد بهبود معانی