فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sultana

sʌlˈtɑːnə sʌlˈtɑːnə

شکل جمع:

sultanas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی کشمش سلطانی

I added a handful of sweet sultanas to my morning oatmeal.

یک مشت کشمش سلطانی شیرین به بلغور جو دوسر صبحگاهی‌ام اضافه کردم.

The sultana is a perfect for baking.

کشمش سلطانی برای پخت‌وپز عالی است.

noun countable

میوه انگور سلطانی (نوعی انگور زرد کم‌رنگ بدون هسته که از آن کشمش و شراب تهیه می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Sultanas are commonly dried to make raisins.

معمولاً انگورهای سلطانی را برای تهیه‌ی کشمش خشک می‌کنند.

These small, sweet sultanas are perfect for making homemade wine.

این انگورهای سلطانی کوچک و شیرین برای تهیه‌ی شراب خانگی عالی هستند.

noun

سلطانه (زنی از خانواده‌ی سلطان به‌ویژه همسر سلطان)

Many aspiring princesses dreamt of becoming a sultana one day.

بسیاری از سلطان‌دخت‌های مشتاق آرزو داشتند که روزی سلطانه (همسر سلطان) شوند.

The sultana lived a luxury life.

سلطانه زندگی مجللی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sultana

  1. noun dried seedless grape
    Synonyms:
    seedless raisin

ارجاع به لغت sultana

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sultana» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sultana

لغات نزدیک sultana

پیشنهاد بهبود معانی