شکل جمع:
sultanasانگلیسی بریتانیایی کشمش سلطانی
I added a handful of sweet sultanas to my morning oatmeal.
یک مشت کشمش سلطانی شیرین به بلغور جو دوسر صبحگاهیام اضافه کردم.
The sultana is a perfect for baking.
کشمش سلطانی برای پختوپز عالی است.
میوه انگور سلطانی (نوعی انگور زرد کمرنگ بدون هسته که از آن کشمش و شراب تهیه میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sultanas are commonly dried to make raisins.
معمولاً انگورهای سلطانی را برای تهیهی کشمش خشک میکنند.
These small, sweet sultanas are perfect for making homemade wine.
این انگورهای سلطانی کوچک و شیرین برای تهیهی شراب خانگی عالی هستند.
سلطانه (زنی از خانوادهی سلطان بهویژه همسر سلطان)
Many aspiring princesses dreamt of becoming a sultana one day.
بسیاری از سلطاندختهای مشتاق آرزو داشتند که روزی سلطانه (همسر سلطان) شوند.
The sultana lived a luxury life.
سلطانه زندگی مجللی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sultana» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sultana