شکل جمع:
queensشهبانو، ملکه، زن پادشاه، (ورقبازی) بیبی، (در شطرنج) وزیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The king and the queen entered the hall.
شاه و شهبانو وارد تالار شدند.
The queen of England and her husband entered the hall.
ملکهی انگلیس و شوهرش وارد تالار شدند.
a beauty queen
ملکهی زیبایی
Paris, queen of cities
پاریس، عروس شهرها
ملکه شدن
ملکهوار رفتار کردن، فخرفروشی کردن، امر و نهی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «queen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/queen