فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Matriarch

ˈmeɪtriɑːrk ˈmeɪtriɑːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
رئیسه خانواده، مادر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matriarch

  1. noun ruler
    Synonyms:
    queen matron mother dame dignified woman dowager grande dame
    Antonyms:
    patriarch

ارجاع به لغت matriarch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matriarch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matriarch

لغات نزدیک matriarch

پیشنهاد بهبود معانی