امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

King

kɪŋ kɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
پادشاه، شاه، شهریار، سلطان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the king of Denmark
- پادشاه دانمارک
- the king and the queen
- شاه و شهبانو (ملکه)
- King Lear
- شاه لیر
- King George II of England
- جرج دوم پادشاه انگلیس
noun countable
مهمترین عضو (در انسان‌ها، جانوران، اشیا)
- The lion is called the king of the jungle.
- شیر را سلطان (مهمترین عضو) جنگل می‌نامند.
- She's the king of pop music.
- او سلطان (مهمترین عضو) موسیقی پاپ است.
- the oil king
- سلطان نفت
noun countable
شاه (مهره‌ای در شطرنج)
- The king is the most important piece in the game of chess.
- شاه مهمترین مهره در بازی شطرنج است.
- The object of the game is to checkmate the opponent's king.
- هدف بازی مات‌کردن شاه حریف است.
noun countable
کارت شاه (در ورق‌بازی)
- The king of hearts is in my hand.
- شاه دل در دست من است.
- In a game of poker, the king can be a valuable card to have in your hand.
- در بازی پوکر، شاه می‌تواند یک کارت ارزشمند در دست شما باشد.
adjective
شاه (بزرگتر از بقیه بودن در گروهی)
- king prawns
- شاه‌میگو
- King fish
- شاه‌ماهی
noun countable
کسب‌وکار شاه (موفق‌ترین و بهترین شخص، شرکت یا سازمان)
- It is considered to be king of the supermarket.
- به‌عنوان شاه سوپرمارکت‌ها در نظر گرفته می‌شود.
- The king of the tech industry is undoubtedly Apple.
- شاه صنعت فناوری بدون شک اپل است.
noun
خدا، مسیح (هنگامی که با حروف بزرگ نوشته می‌شود)
- The KING was revered as a divine being by his subjects.
- مسیح به‌عنوان یک موجود الهی مورد احترام رعایای خود بود.
- The KING has absolute power.
- خداوند قدرت مطلق دارد.
noun
جانورشناسی ماهی سالمون چینوک یا شینوک (بزرگترین و باارزش‌ترین ماهی قزل‌آلا) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
- The king swam upstream to spawn.
- ماهی سالمون چینوک برای تخم‌ریزی در بالای آب شنا کرد.
- We caught a massive king on our fishing trip.
- ما در سفر ماهیگیری‌ خود یک ماهی سالمون چینوک گرفتیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد king

  1. noun ruler
    Synonyms:
    baron caesar caliph crowned head czar emperor gerent imperator kaiser khan magnate maharajah majesty mikado mogul monarch overlord pasha potentate prince rajah rex shah sovereign sultan tycoon

سوال‌های رایج king

معنی king به فارسی چی میشه؟

کلمه "king" در زبان انگلیسی به معنای "سلطان" یا "پادشاه" است و به فردی اشاره دارد که به عنوان رئیس یک کشور یا قلمرو پادشاهی شناخته می‌شود. این واژه در تاریخ و فرهنگ‌های مختلف معانی و کاربردهای متنوعی داشته است. در ادامه به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مرتبط با این کلمه می‌پردازیم.

معانی و کاربردها

1. پادشاه: اصلی‌ترین معنای "king" به فردی اشاره دارد که به عنوان حاکم و رئیس یک کشور پادشاهی شناخته می‌شود. پادشاهان معمولاً به عنوان نماد اقتدار و قدرت در جوامع خود عمل می‌کنند.

2. نقش در فرهنگ‌ها: در بسیاری از فرهنگ‌ها، پادشاهان نقش‌های ویژه‌ای در تاریخ و افسانه‌ها دارند. به عنوان مثال، در ادبیات کلاسیک و افسانه‌ها، پادشاهان به عنوان قهرمانان یا شخصیت‌های اصلی داستان‌ها قرار دارند.

3. نظام‌های سیاسی: در برخی از کشورها، مانند بریتانیا و عربستان سعودی، عنوان "پادشاه" به طور رسمی به افراد داده می‌شود و این افراد دارای قدرت سیاسی و اجتماعی زیادی هستند. اما در برخی دیگر از کشورها، مانند کشورهای جمهوری، این عنوان بیشتر جنبه نمادین دارد.

نکات جالب

1. تاریخچه واژه: واژه "king" از زبان انگلیسی قدیم "cyning" مشتق شده است که به معنای "رئیس" یا "حاکم" بوده است. این واژه ریشه‌ای ژرمنی دارد و در زبان‌های دیگر نیز معادل‌های مشابهی دارد.

2. جنسیت: معمولاً واژه "king" به مردان اشاره دارد، در حالی که برای زنان از واژه "queen" (ملکه) استفاده می‌شود. اما در برخی فرهنگ‌ها و جوامع مدرن، استفاده از واژه "king" برای زنان نیز در حال افزایش است.

3. نماد قدرت: در بسیاری از فرهنگ‌ها، پادشاهان با نمادهایی مانند تاج، تخت و شمشیر شناخته می‌شوند. این نمادها نمایانگر قدرت و مقام بالای آن‌ها هستند.

4. پادشاهی‌های مشروطه: در برخی کشورها، مانند بریتانیا، پادشاهی‌ها به شکل مشروطه عمل می‌کنند، به این معنی که پادشاه قدرت‌های محدودی دارد و بیشتر وظایف سیاسی به پارلمان و دولت واگذار شده است.

5. پادشاهان در تاریخ: تاریخ پر است از پادشاهان معروف که تأثیرات عمیقی بر جوامع خود گذاشته‌اند. به عنوان مثال، پادشاهی چون "شاه داوود" در تاریخ اسرائیل و یا "الکساندر مقدونی" که امپراتوری وسیعی را تحت کنترل داشتند.

6. فرهنگ معاصر: در دنیای امروز، واژه "king" در فرهنگ عامه نیز به کار می‌رود، مثلاً در موسیقی و سینما، و به عنوان نمادی از قدرت و موفقیت شناخته می‌شود.

ارجاع به لغت king

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «king» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/king

لغات نزدیک king

پیشنهاد بهبود معانی