آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Shah

ʃɑː ʃɑː

معنی shah | جمله با shah

noun countable

شاه (عنوانی که به فرمانروایان برخی از کشورها، به‌ویژه ایران، اطلاق و اغلب با حرف بزرگ نوشته می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

the Shah's palace

کاخ شاه

The shah's wife was known for her beauty and elegance.

همسر شاه به زیبایی و ظرافت معروف بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shah

  1. noun Title for the former hereditary monarch of Iran
    Synonyms:
    Shah of Iran

ارجاع به لغت shah

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shah» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shah

لغات نزدیک shah

پیشنهاد بهبود معانی