با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tsar

zɑːr / / tsɑːr zɑː / / tsɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tsars

معنی

  • noun
    ( czar ، tzar =) تزار، امپراتور روسیه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tsar

  1. noun A male monarch or emperor (especially of Russia prior to 1917)
    Synonyms: czar, tzar

ارجاع به لغت tsar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tsar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tsar

لغات نزدیک tsar

پیشنهاد بهبود معانی