Overlord

ˈoʊvərlɔːrd ˈəʊvəlɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    overlords

معنی

noun
خداوندگار، ارباب، سرور، مافوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overlord

  1. noun A person who has general authority over others
    Synonyms: chief, czar, master, despot, emperor, ruler, suzerain, tyrant, lord

ارجاع به لغت overlord

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overlord» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overlord

لغات نزدیک overlord

پیشنهاد بهبود معانی