شکل جمع:
emperorsامپراتور
the Emperor of Rome
امپراتور روم
The new emperor ascended to the throne after the death of his father.
امپراتور جدید پس از مرگ پدرش بر تخت نشست.
The emperor wore a golden crown.
امپراتور تاجی زرین بر سر داشت.
جانورشناسی امپراتور (بلندقدترین و سنگینوزنترین گونهی زندهی پنگوئن که در قطب جنوب زندگی میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was amazed by the sheer size of the emperor.
از اندازهی بزرگ امپراتور شگفتزده شدم.
Scientists have discovered a new species of emperor.
دانشمندان گونهی جدیدی از امپراتور را کشف کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emperor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emperor