government, state, cabinet, big brother, administration, raj
نیاز به هماهنگی و تداوم در سیاست دولت
the need for consistency and continuity in government policy
دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدامها سانسور شود.
The government ordered a blackout on the news about the executions.
دولت برای تأمین هزینههای راهسازی پول کافی ندارد.
The government does not have enough money to finance road building.
wealth, riches
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دولت و شهرت
wealth and fame
دولت بدون سلامتی هیچ است.
Wealth is nothing without health.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دولت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دولت