فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

دولت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • حکومت
  • فونتیک فارسی

    dõlat
  • اسم
    government, state, cabinet, big brother, administration, raj
    • - نیاز به هماهنگی و تداوم در سیاست دولت

    • - the need for consistency and continuity in government policy
    • - دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام‌ها سانسور شود.

    • - The government ordered a blackout on the news about the executions.
    • - دولت برای تأمین هزینه‌های راه‌سازی پول کافی ندارد.

    • - The government does not have enough money to finance road building.
  • مال و ثروت
  • فونتیک فارسی

    dõlat
  • اسم
    wealth, riches
    • - دولت و شهرت

    • - wealth and fame
    • - دولت بدون سلامتی هیچ است.

    • - Wealth is nothing without health.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد دولت

ارجاع به لغت دولت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دولت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دولت

لغات نزدیک دولت

پیشنهاد بهبود معانی