آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

دولت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dõlat /

government, state, cabinet, big brother, administration, raj

government

state

cabinet

big brother

administration

raj

حکومت

نیاز به هماهنگی و تداوم در سیاست دولت

the need for consistency and continuity in government policy

دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام‌ها سانسور شود.

The government ordered a blackout on the news about the executions.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دولت برای تأمین هزینه‌های راه‌سازی پول کافی ندارد.

The government does not have enough money to finance road building.

اسم
فونتیک فارسی / dõlat /

wealth, riches

wealth

riches

مال و ثروت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

دولت و شهرت

wealth and fame

دولت بدون سلامتی هیچ است.

Wealth is nothing without health.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دولت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:

ارجاع به لغت دولت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دولت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دولت

لغات نزدیک دولت

پیشنهاد بهبود معانی