financial ability, affluence, wealth
تمکنش به او این امکان را داد تا رویای خود را برای سفر به جهان دنبال کند.
Her financial ability allowed her to pursue her dream of traveling the world.
این سازمان غیرانتفاعی بهدلیل تمکن محدود برای انجام ماموریت خود تلاش کرد.
The nonprofit organization struggled to fulfill its mission due to limited affluence.
گیاهشناسی placentation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گونه های متفاوت انواع مختلفی از تمکن را نشان میدهند.
Different species exhibit various types of placentation.
مطالعهی تمکن در گیاهان، بینشهایی را در مورد تاریخچهی تکامل آنها ارائه میدهد.
The study of placentation in plants provides insights into their evolutionary history.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تمکن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمکن