هستی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وجود، بود، حیات، زندگی

فونتیک فارسی

hasti
اسم
existence, presence, being, entity, life, living

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- از روز اول، از آغاز هستی

- since the creation

- عالم هستی

- the world of existence

- غرض از هستی چیست؟

- What is the purpose of being?

- ولخرجی شرکت را از هستی ساقط کرد.

- Free spending beggared the company.
دارایی، ثروت

فونتیک فارسی

hasti
اسم
property, belongings, effects, possession, chattels

- او در قمار باخت و درنتیجه هستی خود را از دست داد.

- He lost in gambling and lost everything in consequence (of it).

- همه‌ی هستی من تویی

- my everything is you
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هستی

ارجاع به لغت هستی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هستی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هستی

پیشنهاد بهبود معانی