شکل جمع:
khansهمچنین میتوان از cham به جای khan استفاده کرد.
تاریخ چنگیزخان (حاکم قرون وسطایی چین و حاکم بر قبایل ترک، تاتار و مغول)
The khan ruled over vast territories in Asia.
چنگیزخان بر سرزمینهای زیادی در آسیا حکومت میکرد.
The dynasty of the khan lasted for centuries.
سلسلهی چنگیزخان برای قرنها ادامه یافت.
خان، خاقان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The khan rode in on his majestic horse.
خان سوار اسب باشکوهش شد.
The khan's hospitality towards travelers was well-known throughout the region.
مهماننوازی خان از مسافران در سراسر منطقه زبانزد خاص و عام بود.
کاروانسرا، منزلگاه بین راه
The weary travelers stopped at the khan to rest.
مسافران خسته در کنار کاروانسرا توقف کردند تا استراحت کنند.
The khan offered a warm meal and a comfortable bed to the tired people.
کاروانسرا غذای گرم و تختی راحت به مردم خسته داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «khan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/khan