فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regent

ˈriːdʒnt ˈriːdʒnt

شکل جمع:

regents

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

نایب‌السلطنه، نماینده پادشاه، رئیس، عضو شورا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

prince regent

شاهزاده نایب‌السلطنه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regent

  1. noun one who acts for another
    Synonyms:
    director minister governor
  1. noun members of a governing board
    Synonyms:
    official director minister ruler governor trustee viceroy

ارجاع به لغت regent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regent

لغات نزدیک regent

پیشنهاد بهبود معانی