آخرین به‌روزرسانی:

Viceroy

ˈvaɪsrɔɪ ˈvaɪsrɔɪ

شکل جمع:

viceroys

معنی

noun

نایب‌السلطنه، فرمان‌فرمای کل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد viceroy

  1. noun Showy American butterfly resembling the monarch but smaller
    Synonyms:
    butterfly representative ruler governor chief-executive proxy nabob satrap vicereine Limenitis archippus

سوال‌های رایج viceroy

شکل جمع viceroy چی میشه؟

شکل جمع viceroy در زبان انگلیسی viceroys است.

ارجاع به لغت viceroy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «viceroy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/viceroy

لغات نزدیک viceroy

پیشنهاد بهبود معانی